چند پارتی جونگکوک🐰عشق

پارت 7
ویو یونا
گوشیم رو برداشتم و به مامانم پیام دادم
+سلام مامان خوبی؟؟
٪ سلا دخترم خوبم تو چرا جواب زنگ هام رو نمیدادی نگرانت شدم دخترم؟؟
+ببخشید مامان جونگکوک حالش بد شد من آوردمش بیمارستان بعد بیهوش شد و سرش خون ریزی کرد منم کلی گریه کردم بعد که شما زنگ زدی نمیخواستم صدام رو اونجوری بشنوی که نگران بشی بازم معذرت میخوام
٪ باشه دخترم ولی از الان به بعد جوابمو زود بده
+چشم مامان من باید برم بهت پیام میدم خدافظ
٪ خدافظ دخترم
دیدم سرم جونگکوک تموم شد رفتم به پرستار بگم که سرم تموم شده
پرستار اومد سرم رو از دست کوک در آورد و گفت (علامت پرستار رو یادم نمیاد ولی فکر کنم این بود#)
#آقا دکتر براتون پماد نوشته که هر شب قبل خواب باید بزنید و و اینکه میتونید پماد رو از داروخونه جلو بیمارستان بخرید
+ممنون
_ممنون
با جونگکوک رفتیم داروخونه و پمادش رو خریدیم
_یونا من گشنمه سوشی می خوام
+بریم خونه برات درست می کنم
_باشه
رفتیم رسیدیم خونه
وقتی سر کوک رو میدیدم بغضم می گرفت
براش سوشی درست کردم نشست با اشتها همشو خورد و گفت...

ببخشید من این پارت رو خیلی کوتاه نوشتم 🥺❤منتظر پارت بعد باشید😘💜
دیدگاه ها (۱)

سناریــــو💖

😂😭❤

🥺🥺ببخشید عزیزان🥺🥺

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط